اصول بررسی کلیشه های رادیوگرافی
ژوئن 26, 2016فاصله زمانی میان معاینات رادیوگرافی در کودکان
جولای 2, 2016با استفاده از رادیوگرافی می توان ضایعات پوسیدگی های مینایی و عاجی پروگزیمالی و همچنین ضایعات عاجی اکلوزالی و عدم وجود این ضایعات را مشاهده نمود . به طور کلی ، پیشنهاد شده است که در صورتی کلیشه رادیوگرافی تهیه شود که اطلاعات حاصل از مطالعات بالینی ، کافی نباشد . این بدین معناست که رادیوگرافی در سطوحی که با روش های معمول مثل مشاهده و سوند قابل دسترسی نیستند ، کارایی دارد . از آنجایی گه شیوع پوسیدگی در جمعیت رو به کاهش است ، نیازی مبرم برای بازنگری استراتژی تهیه رادیوگرافی در افرادی که هیچ علامت بالینی از پوسیدگی ندارند یا پوسیدگی های قبلی داشته اند احساس می شود . برای این منظور پزشک باید ویژگی های این روش را بشناسد که مولفه های آن حساسیت و ویژگی هستند . تعیین این دو مورد برای ارزیابی روش های جدید که برای بهبودی در تشخیص پوسیدگی ها معرفی شده اند ضروریند . برای تعیین حساسیت و ویژگی ، یک استاندارد طلایی برای تمامی سطوح مورد مطالعه باید وجود داشته باشد . برای تعیین استاندارد معمولا یک مرجع هسیتولوژیک در طی برش دندان ها تعیین می شود و پس از آن از لحاظ میکروسکپی بررسی می گردد.
گزارش های مبتنی بر شواهد در مورد تشخیص پوسیدگی ها معمولا مطالعاتی را که در طراحی خود نواقص مهمی دارند ، رد کرده یا آن را بدون کیفیت می دانند . در بعضی از مطالعات روش های ماکروسکوپی برای ارزیابی بکار گرفته شده ( استاندارد طلایی ) ولی روش های میکروسکوپی برای این کار بیشتر معمول است . از مطالعات مروری سیستماتیک می توان متوجه شد که حساسیت ( نسبت مثبت حقیقی ) نسبت به ویژگی ، پایین است . این بدیم معناست که روش رادیوگرافی ضایعات موجود در مینا و یا حتی در عاج را از قلم می اندازد .از سوی دیگر مقادیر مثبت کاذب کمی رخ می دهند چون ویژگی رادیوگرافی بسیار بالاست . این مقادیر ، تحت شرایط آزمایشگاهی تخمین زده شده اند و اعتبار بالینی آنها مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته است .
مطالعات بالینی ( مشاهده و لمس با سوند ) همیشه قبل از هرگونه معاینات اضافی دیگر باید انجام گردند.اولین معاینه تکمیلی ، باید رادیوگرافی باشد . یک تصویر رادیوگرافی ، علاوه بر اینکه برای ثبت شرایط دندانی سند مناسبی است ، برای اهداف مختلفی از جمله ارزیابی تظاهر پوسیدگی ها و میزان فعالیت آنها نیز مناسب است . ( البته اگر به صورت متوالی تهیه گردد )
روش هایی از جمله Fiber – optic transilluminatin ، میزان مقاومت الکتریکی و لیزر (DIAG NO dent) به عنوان تکنیک های اضافی در شرایط که وجود ضایعه مورد شک باشد می توانند در نظر گرفته شوند اما هیچگاه جایگزین رادیوگرافی نمی شوند .
تکنیک رادیوگرافی پیشنهادی برای تشخیص پوسیدگی ها ، تصویر بایت وینگ است . یک رادیوگرافی بایت وینگ باید دارای دانسیته بالا (dark density) و کنتراست مناسب باشد چون این عوامل بر روی تشخیص نهایی بسیار موثرند . یک حساب سرانگشتی نشان می دهد که دانسیته مناسب برای تشخیص پوسیدگی ها ، زمانی است که نواحی ای از تصویر که شامل بافت نرم و هوا هستند ، کاملا سیاه باشند (نه خاکستری تیره) . معمولا این مساله باعث می شود که کنتراست مناسبی هم داشته باشیم . کنتراست خوب باعث می شود که افتراق میان بافت های مختلف آسان شود به طور مثال مینا واضحا با عاج متفاوت است و یا مینای دمینرالیزه از مینای سالم متفاوت است.
در کلیشه های رادیوگرافی با دانسیته کم و کنتراست ضعیف بسیاری از ضایعات موجود ، قابل کشف نیستند و در نتیجه باعث تشخیص منفی کاذب می شوند . بعکس این قضیه ( که ضایعاتی که وجود ندارند به اشتباه تشخیص داده شوند ) ممکن است در رادیوگرافی هایی که دانسیته بالایی دارند رخ دهد. این مساله باعث تشخیص مثبت کاذب می شود که در نهایت درمان غیرضروری را به بیمار تحمیل می نماید .
پوسیدگی های عمیق ممکن است موجب درگیری پالپ شده و پالپ را نکروز نمایند . معاینات رادیوگرافیک دندان ها با درگیری پالپ برای کشف تحلیل خارجی یا داخلی و استئیت پری رادیکولار مفید هستند . در مولرهای شیری نشانه نکروز ممکن است یک ناحیه رادیولوسنسی تزدیک به فورکا باشد .